روایت بیمار صعب‌العلاج کمیته امداد استان اردبیل؛

«علی اصغر»، کودک هفت ساله سرطانی را دریابیم

چشمانش می‌خندند. کلاهی بر سر دارد تا متوجه موهای ریخته‌اش نشویم اما ابروهای نداشته‌اش، فاش می‌کند سِرّ درونش را. «علی اصغر» هفت ساله، دچار تومور مغزی است. به دلیل بیماری، دیگر نمی‌تواند به مدرسه برود و مادرش برای سلامتی او مدام دعا می‌کند تا مانند بچه‌های دیگر بتواند در کلاس درس حاضر شود.

به گزارش پایگاه خبری آینه مردم: به مناسبت روز بیماری‌های خاص و صعب‌العلاج، به دیدار «علی اصغر» کودک هفت ساله‌ای می‌رویم که دچار تومور مغزی است. او همراه با مادر و خوهر و برادر خود در خانه‌ای اجاره‌ای در محله فیضیه اردبیل زندگی می‌کنند.

در مخچه «علی اصغر» توموری وجود دارد که این کودک را می‌رنجاند. وقتی به خاطر سردردهای مدام به خصوص در شب‌ها که از درد نمی‌توانست بخوابد به پزشک مراجعه کردند، هرگز باورشان نمی‌شد که توده‌ای سرطانی سرِ کودک را نشانه رفته باشد.

این خانواده در اوایل سال ۱۴۰۰، پس از اینکه پدر به دلیل بیماری نتوانست امورات زندگی را بچرخاند، به ناچار تحت حمایت کمیته امداد استان اردبیل قرار گرفتند. با حمایت‌های کمیته امداد و حامیان طرح اکرام، چرخه زندگی تاحدودی بهتر شد.

پدر تحت مداوا بود اما یک سال طول نکشید که سایه‌اش از زندگی همسر و فرزندان فرونشست و هر پنجشنبه آنها بر سر مزارش می‌رفتند و فاتحه می‌خواندند. «علی اصغر» که کوچک‌ترین فرزند خانواده بود، مدام به عکس بابا زل می‌زد و باورش نمی‌شد که دیگر هرگز به خانه باز نخواهد گشت.

سال ۱۴۰۱ مادر به عنوان سرپرست خانوار تحت حمایت کمیته امداد قرار گرفت تا با کمک این نهاد بخشی از هزینه‌های زندگی را جبران کند. خانواده تازه داشت به دردِ فراموش نشدنی فقدانِ پدر عادت می‌کرد که گریه‌های شبانه «علی اصغر» از دردِ دیگری خبر می‌داد.

مادرش می‌گوید:

– گاهی به قدری درد می‌کشید که سرش را روی سینه‌ام گذاشته و چنگ می‌زد به دستانم تا شاید آرام شود. سعی می‌کرد دلداری‌اش دهم که چیزی نیست اما تحمل این درد برایش خیلی سنگین بود.

برای معالجه به پزشک متخصص مراجعه کردند که وقتی از وجودِ تومور بدخیم در سرش صحبت کرد، مادر بی‌حال شد و سرش را پایین انداخت. باورش نمی‌شد که فرزندش دچار چنین بیماری‌ای شده باشد.

دست روی موهای «علی اصغر» می‌کشید و سعی می‌کرد با او حرف بزند، بازی کند و حس و حال دیگری داشته باشد اما هر کاری می‌کرد، اشک‌های صورتش بند نمی‌آمد و «علی اصغر» می‌پرسید:

– مامان چیزی شده

و او که سعی می‌کرد چشمانِ خیسش را قایم کند، نمی‌توانست.

درمانِ «علی اصغر» آغاز شد. هزینه‌های بسیاری برای داروها نیاز بود که با تلاش امدادگران، مددکاران و کارشناسان طرح اکرام ایتام و محسنین کمیته امداد استان اردبیل، ۱۳ حامی و نیکوکار حمایت از این کودکِ سرطانی را بر عهده گرفتند تا یاری‌رسانش در مراحل درمانی باشند.

ماهِ رمضان سال ۱۴۰۲، با کمک کمیته امداد و حامیان، او همراه با مادرش برای درمان به تهران رفت و اولین عمل جراحی بر روی سرش انجام شد. پشت در اتاق عمل، مادر به انتظار نشسته بود و قرآن بر روی سینه داشت و از خدا می‌خواست کودکش سالم به خانه برگردد.

پس از ساعت‌ها، دکتر متخصص از عمل موفق خود خبر داد و مادر دستانش را سوی آسمان برد و تا می‌توانست خدا را شکر کرد. پس از چند روز طول درمان و بهبود حال «علی اصغر»، آنها به اردبیل بازگشتند.

همچنان درمان «علی اصغر» ادامه دارد و هر ماه باید به مدت هفت روز شیمی درمانی کند. این خانواده دارای کارت مخصوص موسسه خیریه «حمایت از کودکان سرطانی و صعب‌العلاج» هستند که بخش مهمی از هزینه‌های آنها به صورت رایگان انجام شده و مابقی آن نیاز مبرم به یاری خیران و حامیان دارد.

مادر خانواده علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با بیماری «علی اصغر»،  دارای دو فرزند دیگر به نام‌های «محدثه» و «امیر علی» است که هر دو محصل هستند و در کنار مخارج زندگی، باید هزینه تحصیلی آنها را هم فراهم کند.

این خانوار تحت حمایت کمیته امداد استان اردبیل، ماهانه دو میلیون و پانصد هزار تومان اجاره پرداخت می‌کنند که با توجه به هزینه‌های بسیار زندگی، روزگار سختی را سپری می‌کنند.

از خیران و نیکوکاران استان اردبیل خواستاریم تا پدر معنوی این کودکِ سرطانی باشند و با ارسال نام «علی اصغر» به سامانه پیامکی روابط عمومی کمیته امداد استان اردبیل ” ۳۰۰۰۳۳۳۳۴۵ “، با کمک‌های خود، شادی‌بخش این خانواده نیازمند اردبیلی شده و لبخند را بر چهره‌اش بنشانند.

انتهای پیام/