منزل «مُهنا» کودک پنج ساله سرطانی، خانه دومی است که به قصد تهیه گزارش وارد شدهایم و هنگام خروج از آن، چشمی نیست که گریان نباشد. حتی راننده که در مسیر بازگشت در جریان احوال این کودک قرار گرفت نیز گریست.
چشمانش میخندند. کلاهی بر سر دارد تا متوجه موهای ریختهاش نشویم اما ابروهای نداشتهاش، فاش میکند سِرّ درونش را. «علی اصغر» هفت ساله، دچار تومور مغزی است. به دلیل بیماری، دیگر نمیتواند به مدرسه برود و مادرش برای سلامتی او مدام دعا میکند تا مانند بچههای دیگر بتواند در کلاس درس حاضر شود.